{{::'controllers.mainSite.MainSmsBankBanner2' | translate}}
می شــــود صدایـــت را ــهمیشـــهـ در خواب ِ من جا بگـــذاری ?؟
روزی می رسد ک با لبخند تو بیدار می شوم . . . این روز هر زمان ک می خواهد باشد . . . فقط باشد...
غمگینم مثل حس نقاشی که معشوقه اش نابیناست.......
به بهشت نمیروم اگر... مادرم انجا نباشد!!!
به ریل های قطار نگاه کن ، همیشه دستهایشان در دست همدیگر قفل است ، گرچه گاهی زیر خرمنی از سنگ باشند … عاشقانه بودن ها را باید ستود !
سردبودنم رابگذاربه هوای، گرم بودنت بادیگران...!
" مـــــن نــمـی دانـــم چـــرا هــر کـسـی را صـــدا کـردم هــر کـس را دوســت داشــتــم نــاگــهـان در خــم کـوچــه گـم شـد ... ! "
رفت. ولی بر میگردد، هر کس که نمک ما را خورد، پایش که هیج...! گردنش هم گیر است...
برف پاک کن خاطرات ، بیهوده جان میکند . یاد تو این سوی شیشه است ...
اغوش من سرزمین توست... کاش کمی عرق میهن پرستی داشتی,"وطن فروش"
دل در خـیـال رفـتـن … و مـن فـکـر مـانـدن … او پـخـتـه راه اسـت و … مـن خـام رسـیـدن … !!!
رفتی و رفتی و این دل ِ من منتظر بشنوه آخر ِ شب صدا گرم ِ تو از پشت ِ خط جلو چشمم ِ تصویرت همش
آدم،تنها خلیفه ی خدا روی زمین است . امپراتوری که گاهی باید برگردد به آخرین سلاحش . و سلاح او " گریه " است ...!
كپك زده خواهش ميكنم پايت را از رويش بردار...احساسم را ميگويم مدتهاست كه رويش ايستاده اي.
خــدایا ؟ کــمــی بــیـا جــلــوتــــر مــی خــواهـــم در گوشــت چــیــزی بــگــویم ایـن یـک اعــتـراف اســت مـــــن بــی هستی ام..بــــی عشقــــــم دوام نــــــــمی آورم!!!
حکایت زندگیم شده مثل اون دفتر نقاشی خرد سالی که توش چند تا خط رنگی بیشتر نیست،نه بقیه میفهمن که چی کشیده نه خودش قدرت توضیح دادنو داره...
می شــــود صدایـــت را ــهمیشـــهـ در خواب ِ من جا بگـــذاری ?؟
روزی می رسد ک با لبخند تو بیدار می شوم . . . این روز هر زمان ک می خواهد باشد . . . فقط باشد...
غمگینم مثل حس نقاشی که معشوقه اش نابیناست.......
به بهشت نمیروم اگر... مادرم انجا نباشد!!!
به ریل های قطار نگاه کن ، همیشه دستهایشان در دست همدیگر قفل است ، گرچه گاهی زیر خرمنی از سنگ باشند … عاشقانه بودن ها را باید ستود !
سردبودنم رابگذاربه هوای، گرم بودنت بادیگران...!
" مـــــن نــمـی دانـــم چـــرا هــر کـسـی را صـــدا کـردم هــر کـس را دوســت داشــتــم نــاگــهـان در خــم کـوچــه گـم شـد ... ! "
رفت. ولی بر میگردد، هر کس که نمک ما را خورد، پایش که هیج...! گردنش هم گیر است...
برف پاک کن خاطرات ، بیهوده جان میکند . یاد تو این سوی شیشه است ...
اغوش من سرزمین توست... کاش کمی عرق میهن پرستی داشتی,"وطن فروش"
دل در خـیـال رفـتـن … و مـن فـکـر مـانـدن … او پـخـتـه راه اسـت و … مـن خـام رسـیـدن … !!!
رفتی و رفتی و این دل ِ من منتظر بشنوه آخر ِ شب صدا گرم ِ تو از پشت ِ خط جلو چشمم ِ تصویرت همش
آدم،تنها خلیفه ی خدا روی زمین است . امپراتوری که گاهی باید برگردد به آخرین سلاحش . و سلاح او " گریه " است ...!
كپك زده خواهش ميكنم پايت را از رويش بردار...احساسم را ميگويم مدتهاست كه رويش ايستاده اي.
خــدایا ؟ کــمــی بــیـا جــلــوتــــر مــی خــواهـــم در گوشــت چــیــزی بــگــویم ایـن یـک اعــتـراف اســت مـــــن بــی هستی ام..بــــی عشقــــــم دوام نــــــــمی آورم!!!
حکایت زندگیم شده مثل اون دفتر نقاشی خرد سالی که توش چند تا خط رنگی بیشتر نیست،نه بقیه میفهمن که چی کشیده نه خودش قدرت توضیح دادنو داره...
{{::'controllers.mainSite.SmsBankNikSmsAllPatern' | translate}}